موضوعي كه قصد دارم دربارهاش براي شما بنويسم شايد قدري قديمي شده باشد چون مربوط به سال 2006 است. به هر حال اين روزهاسرعت پيشرفت علم و تمدن آن قدرزياد است كه سه - چهار سال هم زمان خيلي زيادي به حساب ميآيد.اما خوشبختانه كه نه، شوربختانه، دانش بشر در راه شناسايي روش هاي كار مغز هنوز در مرحلهاي است كه آنچنان شتاب زيادي نگرفته!
ماجرا به كار دو بخش از مغز و نحوههمكاري آن دو بخش مربوط است. همكاري و مشاركت اين دو بخش بهياد و يادگيري ما ميانجامد. حتما بر حسب تجربه قبول داريد كه ما گاهي چيزهاي پيچيده و مفصل را خيلي خوب به ياد ميآوريم و گاهي هر كاري ميكنيم يك اسم يا يك شماره كوچك و بياهميت به يادمان نميآيد كه نميآيد! اين جور بازيهاي حافظه همه از آنجابرميخيزد كه مغز ما چگونه از پسدريافت و ثبت اطلاعات برآمده باشد.
حالا ببينيم جريان چيست.
از قرار معلوم تعدادي دانشمند نخبه توانستهاند يك روش جديد ابداع كنند كه به كمك آن ميتوانند مغزرا در حين كار كردن، خيلي دقيقتر از گذشته زير نظر بگيرند. اين روش آنقدر خوب استكه روشهاي قبلي به گرد آن نميرسند. اين آقايان دانشمند در موسسه تحقيقات پزشكي ماكس پلانك به اين موفقيت رسيدهاند. يكي از آنها سابقه دريافت يك جايزه نوبل را در كارنامه دارد و نام او"بِرت زاكمان" است. يكي ديگر"ماينك مِهتا" است كه احتمالا از تبار پارسيان هند است و سومي هم"توماس هان" نام دارد. بگذريم؛ اينها كاري كردهاند درست و حسابي. از يك طرف توانستهاند پتانسيل ميانسلولي ناحيهاي از قشر مخ را تحت نظر بگيرند و از طرف ديگر، به طور همزمان، پتانسيل غشاي چندتايي از سلولهايعصبي اسبك مغز را تكبهتك پاييدند تا ببينند بين اين دو پتانسيل ارتباطي هست يا نه. پتانسيل ميانسلولي اولي كه گفتم در واقع برابر با همان پتانسيل غشاي سلولهايي است كه در آن ناحيه از قشر مخ گرد آمدهاند. پس مسئله ارتباط ميان دو گروه از سلولهاي مغز است. آيا اينها با هم سر و سري دارند؟ و آيا وقتي ما خوابيمآن بالا توي سرمان خبرهايي است؟
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0